چهارشنبه ۲۵ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۴:۱۳
کودکان «غصّه» را چطور می‌شناسند؟

در کتاب کودک «غصّه را باید خورد؟»، غصه به عنوان یک احساس به مخاطب کودک شناسانده می‌شود و در آخر به او می‌گوید: هر غصه‌ای هر چند سخت باشد، می‌تواند با همراهی بقیه و در کنار آنها برطرف شود.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، غصه‌ها اندازه ندارند. گاهی‌وقت‌ها آنقدر کوچک هستند اندازه یک مورچه، گاهی‌وقت‌ها هم بزرگی‌شان به اندازه یک فیل می‌شود. غصه ممکن است یکهو سروکله‌اش پیدا شود؛ می‌آید سراغت و انگاری ول‌کنِ تو نیست؛ اما غصه‌ها همیشگی نیستند. ممکن است فکر کنی روزهای طولانی با تو می‌مانند؛ اما شاید به یک ساعت هم‌ نکشد که غصه بگذارد و برود. غصه‌ها ما را اذیت می‌کنند؛ ولی بعد رفتن‌شان حتی ممکن است به آنها بخندیم و بگوییم «چرا من غصه‌شو می‌خوردم؟».

چه بچه باشی و چه یک آدم بزرگسال، غصه به شکل‌های مختلف به سراغت می‌آید؛ شاید اگر بزرگ‌تر باشی غصه‌هایت بزرگ‌تر شوند اما دیر یا زود یاد می‌گیری که چطور با آن کنار بیایی و نگذاری اذیتت کنند.

کتاب «غصّه را باید خورد؟» از مجموعه رمان‌های دوست‌داشتنی به نویسندگی مکرمه شوشتری است که در ۳۲ صفحه مصور و به بهای ۳۷ هزار تومان از سوی انتشارات پی‌نما منتشر شده است. این اثر، داستان خانواده‌ای است که در  فصل سرد و سرما، بخاری‌شان خراب شده و مجبورند شبی را با تحمل سرما بگذرانند.

شخصیت اصلی داستان یک غصه آبیِ تپلی است؛ غصه‌ای که با استفاده از تخیل پا گذاشته است به دنیای واقعی و همراه پدر خانواده وارد خانه می‌شود و در آن یک شب، خانواده میزبان مهمانی ناخوانده دارند. غصه این داستان، شغل خاصی دارد: «به نظرم غصه خوردن بعد از کار توی معدن سخت‌ترین شغل دنیاست». شغل غصه‌خوردن از یک آدم به آدم دیگر فرق می‌کند و به ما می‌گوید اگر الان مشکلی داریم که غصه‌اش را می‌خوریم، تنها نیستیم و خیلی‌های دیگر هم آن را تجربه کرده‌اند.

«چیزی مثل یک لامپ بزرگ تو چشمای داداش روشن شد و گفت: آها گیم‌نت! چرا اسم‌چیزها رو یادت نمی‌مونه؟ اسم چیزهایی که غصه‌شون بودی؟
غصه هم دسته کوچک را انداخت و جواب داد: برای اینکه غصه چیزهای جدید می‌شم ما غصه‌ها که قرار نیست غصه همه غصه‌دارها رو یادمون بمونه. ما غصه غصه‌دارها رو می‌ذاریم پیش خودشون و فراموشش می‌کنیم.
داداش گفت: اما غصه‌دارها هیچ‌وقت غصه‌شون رو فراموش نمی‌کنن!
غصه پتو را بیشتر به خودش پیچاند و گفت: اون دیگه به خودشون مربوطه.»

روایت داستان خلاقانه و جذاب است. استفاده از عناصر تخیل و جان‌بخشی، به بهتر روایت‌کردن داستان و درک اتفاقات کمک کرده است. زبان داستان در دیالوگ‌ها به صورت محاوره است. نویسنده در برخی مواقع از طنز هم استفاده می‌کند که برای خواننده رفتار و گفتار غصه بامزه و باحال به نظر می‌رسد و سعی نشده است به غصه از دیدِ منفی نگاه شود.

روایت داستان طوری است که نشان می‌دهد خانواده در کنار هم و با همدلی توانستند از پس غصه خودشان بر بیایند. غصه هم ماندنی نشد؛ چون هر کدام از اعضای خانواده با سختی و تندی به آن واکنش نشان ندادند، در کنار هم ماندند تا راه‌حلی پیدا شد. تصویرگری این کار توسط فینا عبدی پیراقوم انجام شده است. تصویرگری محدود به شخصیت‌هاست و بخشی جزئی از داستانِ در حال روایت را همراه با معرفی شخصیت‌ها نشان می‌دهد.

در این کتاب کودک، غصه به عنوان یک احساس به مخاطب کودک شناسانده می‌شود و در آخر به او می‌گوید: هر غصه‌ای هر چند سخت باشد، می‌تواند با همراهی بقیه و در کنار آنها برطرف شود. غصه- هر چند کوچک و بزرگ- نمی‌توان پیش‌بینی کرد چه موقع به سراغ ما می‌آید؛ اما باید یاد بگیریم چگونه با آن کنار بیاییم تا غصه برای مدت طولانی مهمان ما نشود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها